ستایش جونمستایش جونم، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره
محمدصدرا جونممحمدصدرا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

ناز دونه خونمون ستایش

خرید عید 91

ستایش ناز نازی عسل عسلی من ناز گل من نازکتر از برگ گلم روز سه شنبه ٢٠/١٠/٩٠ با خاله پریسا رفتیم بازار تا برای خوشگلم خرید عید کنیم ستایش مامانی برات یه بلوز خوشگل سفید با یه دامن کوتاه گرفتیم یک دست هم پیرهن و شلورا فانتزی گرفتیم که مثل لباس تو خونگیه عکسش رو برای گلی گلیم می زارم وقتی می پوش مثل عروسک میشی دخترم نمی دونی چه کیفی می کنم وقتی برات خرید می کنم تازه هنوز مونده برات میخوام یه شلوار لی با یه بلوز اسپرت بگیرم  با یه پیراهن وای خدایا وقتی فکرش رو میکنم چه شکلی می شی کلی کیف می کنم خدایا دوست دارم به خاطر این دخملی که بهم دادی ...
26 دی 1390

نصیحت های مادرانه به ستایشم

دختر نازنینم فرشته آسمانی من ستایشم شبها زود بخواب، صبح ها زودتر بیدار شو.... نرمش کن ، بدو . کم غذا بخور زیر بارون راه برو، گلوله برفی درست کن هر چند وقت یکبار نقاشی بکش در حمام آواز بخوان و کمی آب بازی کن سفید بپوش آب نبات چوبی لیس بزن، بستنی قیفی بخور به کوچکتر ها سلام کن، شعر بخون نامه های کوتاه بنویس، زیر جمله های خوبی که تو کتاب ها هست خط بکش به دوست های قدیمیت تلفن بزن شنا کن، هفت تا سنگ تو آب بنداز و هفت تا آرزو کن خواب ببین چای بخور و برای دیگران چای دم کن جوراب های رنگی بپوش مادرت را بغل کن ، مادرت را ببوس به پدرت...
26 دی 1390

دندون کرسی پایین

ستایش مامانی خوشگل ترین دنیا دندون کرسی پایین هم به دنیا اومدن تو دهن دخملیم دختر خوشگلم یواش یواش داره خانوم میشه در تاریخ 16/10/90 روز جمعه دیدم نیش دندون سمت راست زده بیرون سمت چپ هم ح الت ورم و شکوفه داره میزنه الهی قربونت برم که انقدر بد اخلاق شده بودی غذا نمی خوردی و نق می زدی منم به زور بهت غذا می دادم دوست دارم دلبرم ...
20 دی 1390

کلمات جدید

دنیای ما زندگی ما          ستایشم شیرین زبونم  چند کلمه جدید یاد گرفته: گوشی تلفن رو بر میداره الو رو میگه :‌ ادو جوجو:‌دو دو میو میو : ‌مومو قوقولی قوقولو : قدی قدی آبی : آبو دوست داریم ستایش انقدر که با تمام حرکاتت و حرفهات که بعضیاش و می فهمیم و بعضی دیگه رو اصلا متوجه نمی شیم دوست داریم خدایا شکرت به خاطر دادن همچین دختر شیرینی تو زندگیمون. ...
17 دی 1390

توانایی گفتار کودک

توانایی گفتار کودک پسر شما ۲ ساله است و هنوز نمی‌تواند صحبت کند و فقط چند کلمه درهم و برهم ادا می‌کند و در مقایسه با همسالانش بسیار کمتر حرف می‌زند. شما به یاد دارید وقتی خواهر او در همین سنین بود به راحتی صحبت می‌کرد و توانایی گفتار کلمات بیشتری را داشت و هر بار امیدوارید که او با مرور زمان بتواند کلمات بیشتری را بیاموزد، به همین دلیل رفتن به مشاوره را به تعویق می‌اندازید و ترجیح می‌دهد زمان بگذرد به امید اینکه این مشکل برطرف خواهد شد و به خودتان می‌گویید مشکلی وجود ندارد، برخی از کودکان زود راه می‌افتند و برخی دیگر زود حرف می‌زنند…. این سناریو شایع تمامی پدر و مادرهایی اس...
12 دی 1390

دندان های جدید ستایش

ستایش مامانی دندون کرسی های قشنگش در سن 15 ماهگی در تاریخ 3/10/1390 وقتی رفتم خونه مامان جون گفت زینب دیدی خوشگل داره دندون در میاره نیش دندون های بچه ام از دو طرف بالا زده بیرون نگاه کردم دیدم بله انقدر بوست کردم دخترم باورم نمیشه که داری انقدر تند تند بزرگ میشی خیلی دوست دارم چند وقت بود خیلی بد اخلاق شده بودی مدام بهانه می گرفتی و نق می زدی الهی فدات شم که انقدر درد هم کشیدی هیچی نمی خوردی به زور بهت غذا می دادم دوست دارم نازنینم فدای اون بهانه گیریات بشم دختر خوبم ...
12 دی 1390

زمستونه

زمستونه زمستونه                  فصل تگرگ و بارونه  هوا شده خیلی سرد                روی زمین پر از برف چه خوبه کودکستان                 وقتی میشه زمستان کلاغ های سیاه رنگ                 بخاری های روشن    وقتی بارون میباره              دلم میخواد دوباره  برم به کودکستان                 ...
11 دی 1390

دندون های کرسی

ستایش مامانی عشق من عروسکم خیلی امروز قصه دارم چون دخملم داره دندون در میاره دندون های کرسی بالایی خیلی بی قراره و بد اخلاق شدی نمی دونم برات چیکار کنم دیروز جمعه ٩/١٠/٩٠ خونه مدام بهانه می گرفتی و گریه می کردی همه چیز رو هم میخواستی برداری شام خونه مامان جون بودیم عموی مامانی هم اونجا دعوت بودن انقدر بدخلقی کردی زن عموم گفت چرا دخمل مهربون وخنده روت انقدر عصبانی شده گفتم داری دندون در می یاری سمت راستی نصفش اومده بیرون سمت چپی نیشش بیرون الهی مامان قربونت بره عزیز دلم الان دارم میرم خونه از سرکار که دخملم رو زودتر تو بغلم بگیرم نازش کنم فردا برات دوباره می نویسم دلبر مامان ...
10 دی 1390

کارهای شاق

  این هم از کارهای عجیب ستایش خانوم از نحوه ماست خوردن تو سینگ ظرفشویی رفتن و داخل کارتون رفتن و قابلمه سر گذاشتن و ... بالاخره باید همه چی رو تست کنه خانوم خانوما   ستایش خانوم داخل کمد دیواری تا درش باز میشه بدو تو کمد تازه به سختی هم وارد میشه چند بار افتادی تا بالاخره موفق شدی                 خونه مامان جون بودیم دیدیم صدات نمی یاد مامان جون برم ببینم چیکار میکنه بله دیدیم ستایش خانوم داخل سینگ داره زور میزنه بیاد بیرون نمی تونه !!!!!!!!!!!!!!! وقتی ما رو دیدی ذوق کردی ما هم که خندیدیم فک...
5 دی 1390
1